انتظار باران
دلت آنقدر زیباست که زمین هم به تماشایش نشست
آنقدر به تماشای دلت نشست که از درد دلت با خبر شد
و...
زمین از از آه دلت خشکید و آسمان از خشکیدن زمین آنقدر بعض کرد که نمیتوانست گریه کند...
همه ره به آسمان کردند و التماسش میکردند
تا برای زمین باران بفرستد
و به دل زمین صفا بدهد
ندای آسمان آمد که میگفت زمین به اشک های من قسم خورده است
و گفته است تا بارانی برای دل خشکیده اش نیاید
با بارانت کاری نخواهم داشت
همه نگرا نزمین بودند و زمین نگران دل تو
خداوند صدای زمین را شنید
و بارانی برای دلت فرستاد و دلت را شاد کرد
زمین از شادی دل تو خندید و لبخندش را به آسمان هدیه داد
و آسمان ار خوشحالی گریه کرد و بارانی برای زمین فرستاد تا سیراب شود
بنازم صفای دلت را که با زمین و آسمان چه کرد
زمین مهد عشق است و آسمان عاشق زمین
عشق عشق زمینی و وفای آسمانی.
ادامه مطلب
[ شنبه 97/1/4 ] [ 8:25 عصر ] [ سجادطیبی خرمی ]